از تو ....
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
از تو ....
نوشته شده در شنبه 31 فروردين 1392
بازدید : 1839
نویسنده : ✿ـــــریـ✿ــــ

چه بسیار انسانها دیدم تنشان لباس نبود و چه بسیار لباسها دیدم که انسانی درونش نبود...!


کسی چه میداند...

شاید این جهان

جهنم سیاره ی دیگری است....!

 


گوسفندها میدانند که چوپان دوستشان دارد، اما نمیدانند که چ.پان دوست صمیمی قصاب است


اشک بهترین هدیه دنیاست اما تا زیباترین چیزها رو از انسان نگیره

خودشو تقدیم نمیکنه...


یکی بود که دلش با ما نبود....

میگفت بی تو میمیرم!!!!!

ولی بی من به حیاتش همراه با دوستم ادامه داد!!

خدایا به حرف کی میشه اعتماد کرد؟؟؟؟



از چوپان پیری که دیگر توان چوپانی نداشت پرسیدند چه خبر؟

با لحن تلخی گفت:گرگ شد آن بره ای که نوازشش میکردم...



خدایا ....

نه! نمیگویم به آخر رسیده ام، که ای کاش می رسدیم

نبودنت هر روز از نو آغاز می شود و شبها مرا تا مرز کشتن پیش میبرد

خدایا تو بگو

با این روزگار چه میشود کرد؟؟؟؟؟



خدایا برای اثبات بزرگ بودنت خیلی کوچکم کردی ...خیلی



چقدر تلخه به همه آرامش بدی ولی وقتی خودت یه شونه ی گرم برای دلتنگی هات بخواهی هیچ کس کنارت نباشه



ما دیگر کهنه شده ایم

وای به حال نویی که به بازارت  می آید



نه این بازی عادلانه نیست

این زندگی همه اش مار بود.....پس پله هایش کو؟؟؟؟



روزی فرا خواهد رسید که شیطان بگوید ادمی پیدا کنید تا من بر او سجده کنم



راننده تاکسی اسکناس رو گرفتو پرسید : 1نفری؟مکث کردم و گفتم خیلی وقته.......

 

 






مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: